دوباره موسم سبز و بهار دل هاشد
عدوي جان طبيعت دوباره رسوا شد
بود كه جان بشربا نسيم رحماني
بدست يوسف ز هرا شود نگهباني
Wednesday, March 17, 2010
Friday, July 31, 2009
تا مرز عشق
بايد تا کجا
تا مرز عشق
تا فرامرز زمين
تا ناکجا
بايد که رفت
عشق را در هرکجا بايد شناخت
داد را در ناکجا بايد کشيد
آی ای قاموسيان
قاموس عشق؟
رفت تا دروازه زير زمين
بايد او را
تا فرامرز زمين
سيراب کرد.
تا مرز عشق
تا فرامرز زمين
تا ناکجا
بايد که رفت
عشق را در هرکجا بايد شناخت
داد را در ناکجا بايد کشيد
آی ای قاموسيان
قاموس عشق؟
رفت تا دروازه زير زمين
بايد او را
تا فرامرز زمين
سيراب کرد.
يک لحظه بودن
کاش می شد در هوای یار زیست
کاش می شد از برای یار مرد
کاش می شد در هوای زندگانی با نگار
هر چه باشد را فدای او کنیم
کاش با یک لحظه بودن در بهار
بودن خود را فدای او کنیم.
کاش می شد از برای یار مرد
کاش می شد در هوای زندگانی با نگار
هر چه باشد را فدای او کنیم
کاش با یک لحظه بودن در بهار
بودن خود را فدای او کنیم.
Subscribe to:
Posts (Atom)