در شب تنهائی جان
آن زمانی که زمانه پر بد از تاریکی غم
آرزوئی یک جرقه در دلی بی در کشید
غم دوباره شور و شر شد
آفتابی جلوه ای کرد و فروغی خودنمائی
خاطری از خاطره ها سوی جانان سرکشید
لاله از غنچه برآمد هاله از دور قمر
دوره ماتم گرفت و شادمانی پرکشید
آن زمانی که زمانه پر بد از تاریکی غم
آرزوئی یک جرقه در دلی بی در کشید
غم دوباره شور و شر شد
آفتابی جلوه ای کرد و فروغی خودنمائی
خاطری از خاطره ها سوی جانان سرکشید
لاله از غنچه برآمد هاله از دور قمر
دوره ماتم گرفت و شادمانی پرکشید
No comments:
Post a Comment